English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 251 (8531 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anomalous effect U اثر غیر عادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
uncommon U غیر عادی
uncommonly U غیر عادی
chore U کارهای عادی و روزمره
chores U کارهای عادی و روزمره
average U درجه عادی میانگین
averaged U درجه عادی میانگین
averages U درجه عادی میانگین
averaging U درجه عادی میانگین
private U عادی
privates U عادی
commonly U بطور عادی
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
tic U انقباض غیر عادی عضلات
tics U انقباض غیر عادی عضلات
common U عادی
commoners U عادی
commonest U عادی
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
addict U عادی کردن
addicts U عادی کردن
countertenor U خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenors U خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
weirdly U بطور غیر عادی و مرموز
slippage U میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
abnormal U غیر عادی
norm U روش عادی
norms U روش عادی
subnormal U مادون عادی
regular U عادی
regulars U عادی
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed out U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
naked U عادی
lavender U اسطو خودوس عادی عطر سنبل
stock U عادی ازلحاظ مدل
stocked U عادی ازلحاظ مدل
normalization U عادی شدن
hyper U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper- U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
usual U عادی مرسوم
normal U عادی
normal U عادی معمولی
special U حرف غیر عادی در یک نوشتار
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
eccentric U غیر عادی غریب
eccentric U غیر عادی
eccentrics U غیر عادی غریب
eccentrics U غیر عادی
queer U غیر عادی
queerer U غیر عادی
queerest U غیر عادی
prodigies U چیز غیر عادی
prodigy U چیز غیر عادی
normality U عادی بودن
normality U حالت عادی
negligence U اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
outsize U اندازه متفاوت با عادی
run of the mill U عادی
run-of-the-mill U عادی
uncritical U عادی
uncritically U عادی
groovy U عادی
customarily U بطور عادی
normally U بطور عادی
inevitability U امر عادی
unwonted U غیر عادی
spectacular U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
spectaculars U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
creepy U وحشت زده غیر عادی
oneself U در حال عادی
commons U مردم عادی
ruck U مردم عادی
rucks U مردم عادی
workaday U معمولی عادی
habitual U شخص دائم الخمر عادی
habitual U عادی
ordinary U عادی
second wind U بازیابی وضع عادی تنفس
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
abnormalities U بی قاعدگی وضع غیر عادی
abnormality U بی قاعدگی وضع غیر عادی
routine U امر عادی
routine U روزمره کار عادی
routine U جریان عادی عادت جاری
routine U عادی
routine U کار عادی
routine U جریان عادی و دایمی
routine U طریقه عادی
routinely U امر عادی
routinely U روزمره کار عادی
routinely U جریان عادی عادت جاری
Other Matches
routinize U عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
hypermnesia U ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
routinely U عادی
customary U عادی
wonted U عادی
routines U عادی
unexceptional U عادی
gen U عادی
wear and tear U فرسودگی عادی
normal voltage U ولتاژ عادی
routines U کار عادی
anomalous U غیر عادی
routines U طریقه عادی
preternatural U غیر عادی
rife U فراوان عادی
naturals U دیوانه عادی
nominal price U قیمت عادی
normal profit U سود عادی
routinely U کار عادی
normal price U قیمت عادی
normal range U محدوده عادی
normal maintenance U محافظت عادی
normal good U کالای عادی
routinely U طریقه عادی
normal form U صورت عادی
routines U امر عادی
normal termination U پایان عادی
the inevitable U چیزهای عادی
normal exit U درروی عادی
nonsingular matrix U ماتریس عادی
one's self U در حال عادی
matter of course U چیز عادی
deed under private signature U سند عادی
private document U سند عادی
routine message U پیام عادی
regular price U قیمت عادی
procedure message U پیام عادی
eupnoea U تنفس عادی
private decument U عقد عادی
in the course of nature U بطریق عادی
private decument U سند عادی
general creditor U طلبکار عادی
in the a way U بطریق عادی
ordinary share U سهام عادی
ordinary shareholder U سهامدار عادی
ornery U عادی معمولی
habitualness U عادی بودن
overage U سن عادی را گذرانده
ordinary passport U پاسپورت عادی
ordinary income U درامد عادی
deed under private seal U سند عادی
matten of course U جیز عادی
macro U بطورغیر عادی
the common run of men U مردمان عادی
supernormal U فوق عادی
abnormous U غیر عادی
average conditions U شرایط عادی
average revenue U قیمت عادی
common block U قرقره عادی
common foul U خطای عادی
common stock U سهام عادی
common stocks U سهام عادی
ordinary shares U سهام عادی
common whipping U بست عادی
consuetudinary U عادی معمول
onery U عادی معمولی
deed under private U سند عادی
habitual way of doing anything U راه عادی
supranormal <adj.> U فوق عادی
typical <adj.> U بافت عادی
off the beaten track <idiom> U غیر عادی
ornary U عادی معمولی
unwashed U جزومردم عادی
natural U دیوانه عادی
nutcase U غیر عادی
nutcases U غیر عادی
abnormally U غیر عادی
routines U روزمره کار عادی
gigantism U رشد غیر عادی
routine work U کار تکراری عادی
ordinary life insurance U بیمه عمر عادی
the rank and file U توده مردم عادی
Fantastic architecture U معماری غیر عادی
log normal distribution U لگاریتم توزیع عادی
routinely U جریان عادی و دایمی
one for the books <idiom> U چیز غیر عادی
abnormal end U خاتمه غیر عادی
anomalous curve U منحنی غیر عادی
catch one's breath <idiom> U نفسهای عادی کشیدن
anomalous magnet U اهنربای غیر عادی
oblique U طرح حرف عادی کج
singular matrix U ماتریس غیر عادی
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
abend U خاتمه غیر عادی
prodigious U غیر عادی شگرف
ferial U وابسته بروزهای عادی
extraordinary ray U پرتو غیر عادی
rayleigh scattering U تفرق عادی تابشها
routines U جریان عادی و دایمی
man in the street <idiom> U مردم عادی یا متوسط
settle down <idiom> U زندگی عادی داشتن
subnormality U مادون عادی بودن
matter of course <idiom> U عادت،راه عادی،قانون
dime a dozen <idiom> U آسان بدست آمدن ،عادی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
unco U غیر عادی خارق العاده
Now I'm back to normal. U حالا به حالت عادی برگشتم.
paracholia U ترشح غیر عادی زرداب
plaintext U پیام عادی در شکل مهناداراصلی ان
donkeywork U کارهای عادی وروزمره خرکاری
automatism U کار عادی و بدون فکر
ap seogi U راه رفتن عادی تکواندو
abnormalcy U ناهنجاری غیر عادی بودن
routines U جریان عادی عادت جاری
matter of couurse U چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
hydrocephaly U ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephalus U ازدیاد غیر عادی مایع
aberrant behavio [u] r U رفتار غیر عادی [اصطلاح رسمی]
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
flashover U تخلیه الکتریکی غیر عادی صاعقه
flareback U اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
abended U خاتمه یافته بطور غیر عادی
supernumerary U بیش از اندازه عادی فوق عددی
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
long run equilibrium U موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
gentleman commoner U شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
mattoid U کسیکه مغز غیر عادی داردولی روی هم رفته خل است
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
power fail restart U سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد
reporting by axception U گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
feria U کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
dysfunction U عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار
home row U ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
extrasensory U ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
freedom of information act U قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Recent search history Forum search
2make the case? به فارسی چی میشه
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com